یک نفر نجات غریق دارای مدرک در استخر شهرداری منطقه 16 استخدام می گردد
گر بر سر نفس خود امیری مردی
ور بر دگری خرد نگیری مردی
مردی نبود فتاده را پای زدن
گر دست فتادهای بگیری مردی
پهلوان اکبر غلامی می فرمایند:انسان می میرد، اما انسانیت، هرگز؛ قهرمانان فراموش می شوند اما پهلوانان ، هرگز؛ آدمها و زمانه عوض می شود اما سنت اصیل پهلوانی و صفات نجیب انسانی، هرگز!
پهلوانی به صدای زمخت و چشمان بیرون زده و بازوان قطور و اندام سیکس پک و قلدری و درشتی نیست؛
پهلوانی به قدرت بدن و صلابت تن و زورگویی و رعب آفرینی و خودنمایی و معرکه گیری نیست؛
پهلوانان ، نه به کسی تعرضی می کند و نه آزارش به هیچ مخلوقی می رسد.
پهلوان از تهدید کردن و ترساندن، می ترسد و از نامردی و حق خوری، واهمه دارد و از دل شکستن می هراسد و از ناسپاسی و نمک نشناسی و بی ادبی می پرهیزد.
پهلوان، هم لطافت است و هم قدرت؛ هم راه است و هم سد؛ هم نرم است و هم سخت؛ هم عشق است و هم بغض؛ هم جاذبه است و هم دافعه...
پهلوان، از تهمت و غیبت و دروغ و تجاوز و تعدی و نفاق و نیرنگ و بی عدالتی و استبداد و منیت و خودخواهی، بیزار است و در برابرشان راه سکوت و بی تفاوتی در پیش نمی گیرد، و چون کوه در برابر یاوه گویان و گستاخان و ظالمان و مستبدان می ایستد و حسابشان را کف دستشان می گذارد.
پهلوان، زبان در کام می گیرد تا آبرویی ریخته نشود و هست و نیستی بر باد فنا نرود؛ اما آنگاه که شمشیر انتقام از نیام بیرون کشد، آه مظلوم می ستاند و تا حق را به حق دار، نرساند بر زمین نمی نشیند، و در این راه مقدس، غریبه و آشنا برایش یکیست و هیچ تفاوت و توفیری ندارد.
پهلوانان ، مدال آزادگی بر سینه دارد و تاج انسانیت، بر سر؛ حریتش را نمی توان خرید و حق طلبی اش را نمی شود ندید