ذبح قربانی و اهدا به نیازمندان در مرکز نیکوکاری وکارآفرینی نام آوران غدیر
غلامرضا تختی در محله خانیآباد در جنوب تهران از خانوادهای تهرانی زاده شد. «رجب خان» (پدر تختی) متولد ۱۲۷۴ محلهٔ دروازه غار تهران و مادرش از خانوادهٔ سنتی تهران بود.
اجداد او اهل استان همدان بودند.با تبدیل شدن وی به یک «قهرمان ملی»، گاه داستانهایی دربارهٔ او گفته میشود که لزوماً صحت تاریخی ندارند. در ایران از تختی به عنوان «جهانپهلوان» یاد میشود. کتابهای زیادی در وصف او تألیف شده است، فیلمی سینمایی در مورد وی ساخته شده، حتی تندیسی از وی ساخته شده و در میدان تجریش در شهر تهراننصب شده است. به افتخار او هر ساله به بهترین کشتیگیران ایران «جایزه غلامرضا تختی» اهدا میشود.[۹] تختی در طول زندگی خود به کارهای عامالمنفعه پرداخت و خدماتی به محرومان کرد. او عضو جبهه ملی ایران بوده و در نهضت ملیشدن نفت در ایران فعالیت داشت
حاج قُلی، پدربزرگ غلامرضا تختی، در محلهٔ خانیآباد، از اربابان خانی آباد و یخچال دار شناخته شده ۵ شهریور خانیآباد در جنوب ورزش زورخانهای و سید علی حقشناس پهلوان اول پایتخت میپرداخت.[۱۰] او در سال خدمت سربازی رفت و در راهآهن استخدام شد. وی پیشینهٔ کار در مسجد سلیمان را هم داشت.
او در ۳۰ بهمن ۱۳۴۵ با شهلا توکلی ازدواج کرد. حاصل این ازدواج پسری به نام بابک بود که در ۱۱ شهریور ۱۳۴۶ به دنیا آمد. یکی از جاهایی که تختی همیشه میرفت، گلفروشی رز نزدیک چهارراه تختجمشید (طالقانی کنونی) بود. این گلفروشی هنوز هم هست. تختی گلهای باغچهٔ خانهاش را میچید و دسته میکرد و میبرد گلفروشی رز که فروش برود. اما هربار که گذرش به آنجا میافتاد، مردم دور و برش را میگرفتند و با او گرم حرف زدن میشدند. تختی هم میخواست مهربانی آنها را جبران کند. همین بود که از دهتا دستهٔ گل، یک دسته هم به گلفروشی نمیرسید. تختی با ماشین بنز سفیدی که داشت میرفت گلفروشی. میگویند بچه مدرسهایها میآمدند تکیه میزدند به ماشین و کنار او عکس یادگاری میگرفتند. گلفروش حرص و جوش میخورد و از تختی میخواست که خودش را از بچهها و مردم پنهان کند. تختی گوش نمیکرد و میگفت: «مردم برای دیدن من آمدهاند؛ چرا باید خودم را پنهان کنم؟»
یکی از رویدادهای زندگی تختی، پیشنهاد به او برای بازی در فیلم سینمایی بوده است. فردین که از دوستان تختی بود، او را برمیانگیزد که بازیگر سینما بشود. فردین به او میگوید: «بلوری بازی کرد، تو هم بیا و بازی کن.» حتی پیشنهاد میدهند در فیلمهای تبلیغاتی بازی کند. به تختی پیشنهاد تبلیغ عسل میدهند. میگوید: «من با خوردن عسل پهلوان نشدم! خاک و خُل خوردم و خوراکم نان و پنیر بود و با سختیها ساختم و تمرین کردم تا به جایی رسیدم.»
تختی در ۱۷ دی ۱۳۴۶ در اتاقش در هتل آتلانتیک تهران درگذشت. او دو روز قبل از مرگش یعنی ۱۵ دی، وصیتنامه اش را در دفترخانه اسناد رسمی شماره ۲۰۲ تحت شماره ۳۴۲۸ و با تعیین کاظم حسیبی به عنوان سرپرست فرزندش بابک (که تنها ۴ ماه داشت)؛ به ثبت رسانده بود.[۳] دربارهٔ دلایل مرگ او اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد.
براساس اخبار منتشره در روزنامههای اطلاعات و کیهان ۱۸ دی ۱۳۴۶ غلامرضا تختی به خاطر وجود اختلافات خانوادگی با همسرش شهلا توکلی[۱] خودکشی کرده است.[۱۲] از انگیزههای ممکن برای خودکشی، مواردی چون ناکامیهایش در مسابقات در پایان عمر ورزشی تختی نام برده میشود.[۱۳] با این حال عدهای از دانشوران مرگ وی را مشکوک میدانند. این عقیده که ساواک او را به دلیل محبوبیت زیاد و عدم وفاداری به نظام وقت ایران به قتل رسانده است، در بین مردم وجود داشته است.[۹] غلامرضا تختی از سال ۱۳۴۲ بارها به ساواک احضار شد. اطرافیان شاه با ناکامی از نزدیک کردن او به دربار و حکومت، فشارها را بر تختی افزایش دادند. حتی در مواردی تختی از ورود به ورزشگاهها منع میشد. او پس از دوری دوساله از رقابتهای ورزشی برای چهارمین بار در بازیهای المپیک شرکت کرد و برای نخستین بار در این بازیها مدالی کسب نکرد. میرزایی با استناد به اسناد به جا مانده بیان میکند که ظاهراً حکومت میل داشت تختی بدون تمرین و آمادگی جسمی و روحی در میدان حاضر شود و با شکست خوردن، محبوبیتش در میان مردم را از دست بدهد. از سوی دیگر مردم نیز خواهان شرکت او در مسابقات جهانی بودند.[۱۴]
در چنین شرایطی تختی در سال ۱۳۴۵ هم در بازیهای جهانی تولیدو شرکت کرد و بار دیگر دست خالی به ایران بازگشت. جلال آلاحمد دربارهٔ مرگ او چنین نوشت: «از آن همه جماعت هیچکس، حتی برای یک لحظه، به احتمال خودکشی فکر نمیکرد.»[۱۵] عدهای معتقدند، تختی اگر خودکشی هم کرده باشد مسئولیت آن با حکومت شاه است که با فشارها و تنگناهایی که برایش به وجود آورد او را به این سمت سوق داد.
به گفته «پرویز عرب» از دوستان تختی در گفتگوی تفصیلی با ایسنا، وی خودکشی کرده است: «قرص آسپرین و تریاک را با هم مخلوط کرده بود و پس از ریختن در لیوان آب، آن را خورده بود. فجوری، رییس پزشک قانونی وقت پس از معاینه تختی گفته بود بازوی راست تختی کبود بوده که دلیل آن هم این بود که او هنگام جان دادن با دندان بازوی خود را گاز گرفته بود».
پس از درگذشت تختی، جبهه ملی در بیانیهای مرگ وی را خودکشی اعلام کرد.
تختی کشتی باستانی را در سال ۱۳۲۴ در زورخانه پهلوان سید علی آغاز کرد.[۷][۱۰][۱۹] او در سال ۱۳۲۹ در ۲۰ سالگی به عضویت باشگاه پولاد درآمد و به صورت حرفهای زیر نظر حبیبالله بلور کشتی آزاد را برای شرکت در مسابقات قهرمانی آغاز کرد.[۳] و در همان سال نخستین قهرمانی کشور خود را کسب کرد. تختی در رقابتهای قهرمانی کشور طی سالهای ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۸ هشت بار قهرمان کشور شد. او در سال ۱۹۵۱۱ در مسابقات قهرمانی جهان هلسینکی در دستهٔ ۷۹ کیلو به مدال نقره رسید، وی و سه هم تیمیش؛ محمود ملاقاسمی (نقرهٔ ۵۲ کیلو)، محمدمهدی یعقوبی (برنز ۵۷ کیلو) و عبدالله مجتبوی (برنز ۷۳ کیلو)،[۲۰] برندگان اولین مدالهای بینالمللی تاریخ کشتی ایران بودند. او سال بعد در المپیک هلسینکی مدال نقرهٔ خود را در ۲۲ سالگی تکرار کرد. چهار سال بعد در المپیک ۱۹۵۶ ملبورن در یک وزن بالاتر؛ ۸۷ کیلوگرم، بهتر ظاهر شد و به همراه امامعلی حبیبی نخستین مدالهای طلای تاریخ ورزش ایران در المپیک را کسب کردند. تختی در مسابقات قهرمانی جهان ۱۹۵۹ تهران، ۱۹۶۱ یوکوهاما و ۱۹۶۲ تولیدو به ترتیب به دو مدال طلا و یک مدال نقره رسید. در المپیک ۱۹۶۰ رم هم با ۵۵ پیروزی با ضربهٔ فنی و یک شکست با امتیاز از عصمت آتلی ترک مدال نقرهٔ وزن ۸۷ کیلو را گرفت. وی که کشتی را از میان وزن آغاز کرده بود با افزایش وزن خود به دستههای بالاتر رفته و از سال ۱۹۶۲ به دستهٔ ۹۷ کیلوگرم پا گذاشت، اما مشخص شد که رقابت در این وزن برای قهرمان پا به سن گذاشته دشوار است و او در المپیک ۱۹۶۴ توکیو با شکست از احمد آئیک ترک و مساوی با سعید مصطفائف بلغار به مقام چهارم قناعت کرد.[۲۱]
وایکینگ پالم سوئدی، عادل آتان ترک، بوریس کولایف روس، پت بلر آمریکایی، دیتریش آلمانی، ویچزیستیوک روس، عصمت آتلی ترک، حسن کنگور ترک، الکساندر مدوید بیلورس از شوروی و احمد آئیک ترک مهمترین رقیبان تختی در ۱۴ سال حضور وی در عرصه بینالمللی بودند.
غلامرضا تختی هم چنین سه بار قهرمان کشتی پهلوانی و پهلوان اول ایران شده بود.
دكترغفوري فرد رياست و جانبازاکبرغلامی مدیرعامل موسسه پهلوانان و دبیرکل ائتلاف بزرگ قهرمانان سالروز فوت جهان پهلوان تختی را به همه مردم ایران تسلیت گفتند.
و در پایان پهلوان جانباز حاج اکبرغلامی مديرعامل موسسه پهلوانان وقويترين مردان مي فرمايد بزرگترين افتخارم اين است كه دراعتلاي فريضه الهي نمازو زكات كوشاباشم وبه برکات این فریضه الهی بتوانم برای رشد فراغت جوانان ورزش های قدرتی و پهلوانی از جمله قویترین مردان که ایتم های کشیدن هواپیما ،تریلی،حمل اجسام سنگین،مچ اندازی،طناب کشی،حمل چمدان،نگه داشتن وزنه تعادلی ،غلت لاستیک سبک وسنگین که قویترین مردان پولادین و اهنین بیشتر از پلکان مسابقات استفاده می کنند
دکتر غلامی رئیس انجمن قویترین مردان وکمیته پهلوانان اعلام کرد بلند کردن کنده درخت آیتم زیبایی و سنگین است غلامی اعلام کرد حرکت سه گانه پرس سینه با هالتر ،ددلیفت با هالتر و اسکات با هالتر که درمجموع به آنها می گویند پاورلیفتینگ در مسابقات قویترین مردان انجام می گیرد
جانباز غلامی سرپرست قویترین مردان اعلام کرد قویترین مردان باید پایه گذاری در اموزش و پرورش می شد تا جوانان دانش آموز و داشگاهی بتوانند از این ورزش قدرتی مردان آهنین بهره مند شوند و در پایان غلامی می گوید باید قویترین مردان قبل از آنکه به بدنسازی و مسابقات و بدنشان برسند اول باید به روحشان که همان نماز و زکات می باشد بپردازند تا بتوانند به آرمان های امام خمینی (ره) در راستای نهضت امام حسین (ع) برای پیروزی انقلاب اسلامی تحت منویات مقام معظم رهبری و یاد و خاطرات شهدا اسلام بویژه ایثارگران باشیم و پهلوان اکبر غلامی آرزوی سلامتی و سربلندی برای قهرمانان این ورزش از خداوند خواستار است.
ذبح قربانی و اهدا به نیازمندان در مرکز نیکوکاری وکارآفرینی نام آوران غدیر
یک نفر نجات غریق دارای مدرک در استخر شهرداری منطقه 16 استخدام می گردد
دانی که چرا خدا تو را داده دو دست؟ من معتقدم که اندر آن سری هست
جهان پهلوان جانباز اکبر غلامی هفته بسیج را به شما بسیجیان فداکار تبریک عرض می نمایند
پیام تبریک جهان پهلوان جانباز اکبر غلامی به مناسبت روز بسیج مستضعفین